میخواهم بگویم
فقر همه جا سر میکشد .......
فقر ، گرسنگی نیست .....
فقر ، عریانی هم نیست ......
فقر ، گاهی زیر شمش های طلا خود را پنهان میکند ......
فقر ، چیزی را " نداشتن " است ، ولی ، آن چیز پول نیست ......
طلا و غذا نیست....
فقر ، ذهن ها را مبتلا میکند .....
فقر ، بشکه های نفت را در عربستان ، تا ته سر میکشد .....
فقر ، همان گردوخاکی است که بر کتابهای فروش نرفته ی یک کتابفروشی می نشیند ........
فقر ، تیغه های برنده ماشین بازیافت است ، که روزنامه های برگشتی را خرد میکند ........
فقر، کتیبهء سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند .....
فقر ، پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل به خیابان انداخته میشود .....
فقر ، همه جا سر میکشد ........
فقر ، شب را " بی غذا " سر کردن نیست،
فقر ، روز را " بی اندیشه" سر کردن است!
نوشته شده توسط
پروازدل
91/1/17:: 8:33 صبح
|
() نظر