دوازده حادثه تاریخی در ماه شعبان
حوادث بسیار زیبا و خوشایندماه شعبان احتمالا در هیچ کدام از ماههای سال رخ نداده است در ماه شعبان هشتمین ماه در تقویم هجری قمری است.در ماه شعبان ده حادثه خوب و دوحادثه ناخوشایند رخ داده است ماه رجب ، شعبان و رمضان در میان مسلمانان اهمیّت زیادی دارند. از پیامبر اسلام ، چنین نقل شدهاست که شعبان «ماه من» است.
روز دوم ماه شعبان:آغاز وجوب روزه
روز سوم ماه شعبان: ولادت امام حسین (ع)
روز چهارم ماه شعبان: ولادت حضرت عباس (ع)
روز پنج ماه شعبان:ولادت امام زین العابدین (ع)
روز نهم ماه شعبان:عقیقه برای امام حسین علیه السلام
روز دهم ماه شعبان:توقیع امام زمان (عج)برای شیعیان
روز یازدهم ماه شعبان:ولادت حضرت علی اکبر (ع)
روز نیمه ماه شعبان :ولادت حضرت بقیة الله الاعظم صلوات الله علیه
روز هجدهم ماه شعبان:وفات حسین بن روح نوبختی نایب امام زمان علیه السلام
روز نوزدهم ماه شعبان:جنگ بنی المصطلق
شعبان المعظم براى سالک الى الله بسیار با ارزش است . یکى از شبهاى قدر در این ماه مى باشد و کسى در آن متولد شده که خدا به واسطه او وعده پیروزى به تمامى دوستان ، پیامبران و برگزیدگانش – از زمانى که پدر ما حضرت آدم (على نبینا و آله و علیه السلام ) در زمین ساکن شده – داده است .
ماه رمضان ، ماه نبوت است و ماه شعبان ،ماه امامت . ماه رمضان ، لیلة القدر دارد وماه شعبان ، شب نیمه شعبان دارد که تالی لیلة القدر است .
کلمات کلیدی:
این غم نامه را شهریار در از دست دادن مادرش سروده است روحشان شاد
ای وای مادرم
آهسته باز از بغل پله ها گذشت
در فکر آش و سبزی بیمار خویش بود
امّا گرفته دور و برش هاله ای سیاه
او مرده است و باز پرستار حال ماست
در زندگیّ ما همه جا وول می خورد
هر کُنج خانه صحنه ای از داستان اوست
در ختم خویش هم به سر کار خویش بود
بیچاره مادرم
***
هر روز می گذشت از این زیر پله ها
آهسته تا بهم نزند خواب ناز ما
امروز هم گذشت
در باز و بسته شد
با پشت خم از این بغل کوچه می رود
چادر نماز فلفلی انداخته به سر
کفش چروک خورده و جوراب وصله دار
او فکر بچه هاست
هر جا شده هویج هم امروز می خرد
بیچاره پیرزن همه برف است کوچه ها
***
او مُرد ودر کنار پدر زیر خاک رفت
اقوامش آمدند پی سر سلامتی
یک ختم هم گرفته شد و پُر بَدَک نبود
بسیار تسلیت که به ما عرضه داشتند
لطف شما زیاد
اما ندای قلب به گوشم همیشه گفت:
این حرف ها برای تو مادر نمی شود.
***
او پنج سال کرد پرستاری مریض
در اشک و خون نشست و پسر را نجات داد
اما پسرچه کرد برای تو؟ هیچ، هیچ
تنها مریضخانه، به امّید دیگران
یک روز هم خبر: که بیا او تمام کرد.
در راه قُم به هر چه گذشتم عبوس بود
پیچید کوه و فحش به من داد و دور شد
صحرا همه خطوطِ کج و کوله و سیاه
طومار سرنوشت و خبرهای سهمگین
دریاچه هم به حال من از دور می گریست
تنها طواف دور ضریح و یکی نماز
یک اشک هم به سوره ی یاسین من چکید
مادر به خاک رفت.
***
این هم پسر، که بدرقه اش می کند به گور
یک قطره اشک مُزد همه ی زجرهای او
اما خلاص می شود از سرنوشت من
مادر بخواب، خوش
منزل مبارکت.
***
آینده بود و قصه ی بی مادریّ من
نا گاه ضجه ای که به هم زد سکوت مرگ
من می دویدم از وسط قبرها برون
او بود و سر به ناله برآورده از مغاک
خود را به ضعف از پی من باز می کشید
دیوانه و رمیده، دویدم به ایستگاه
خود را بهم فشرده خزیدم میان جمع
ترسان ز پشت شیشه ی در آخرین نگاه
باز آن سفیدپوش و همان کوشش و تلاش
چشمان نیمه باز:
از من جدا مشو.
***
می آمدم و کله ی من گیج و منگ بود
انگار جیوه در دل من آب می کنند
پیچیده صحنه های زمین و زمان به هم
خاموش و خوفناک همه می گریختند
می گشت آسمان که بکوبد به مغز من
دنیا به پیش چشم گنهکار من سیاه
وز هر شکاف و رخنه ی ماشین غریو باد
یک ناله ی ضعیف هم از پی دوان دوان
می آمد و به مغز من آهسته می خلید:
تنها شدی پسر.
***
باز آمدم به خانه، چه حالی! نگفتنی
دیدم نشسته مثل همیشه کنار حوض
پیراهن پلید مرا باز شسته بود
انگار خنده کرد ولی دل شکسته بود:
بردی مرا به خاک سپردی و آمدی؟
تنها نمی گذارمت ای بینوا پسر
می خواستم به خنده درآیم به اشتباه
اما خیال بود
ای وای مادرم...
کلمات کلیدی: مادرم
زیباترین دعاهای کودکان ایران اسلامی
دعاهای زیر از کتاب سومین جشنواره بینالمللی "دستهای کوچک دعا" است. این جشنواره سه سال است که در تبریز برگزار میشود و دعاهای بچههای دنیا را جمع آوری میکند و برگزیدگان را به تبریز دعوت و به آنها جایزه میدهد. دعاهایی که میخوانید از بچههای ایران است... :
کلمات کلیدی: زیباترین دعاهای کودکان، ایران اسلامی
گربه بعد چهارشنبه سوری!!!
کلمات کلیدی:
امشب حضرت عیسی (ع)به روی مریم (ع) خندید
نام مادر مسیح، مریم دختر عمران بود. مادر مریم، وقتی او را حامله شد، نذر کرد فرزند در شکم خود را، بعد از به دنیا آمدن خادم مسجد (محرر) کند، و او در حالی این نذر را میکرد که میپنداشت فرزندش پسر خواهد بود. ولی وقتی که او به دنیا آمد و فهمید که او دختر است، اندوهناک شد و حسرت خورد. نامش را "مریم" یعنی خادمه نهاد. پدر مریم قبل از ولادت او از دنیا رفته بود، به ناچار خود او دخترش را در آغوش گرفته به مسجد آورد و او را به کاهنان مسجد که یکی از آنان زکریا بود تحویل داد. کاهنان در باره کفالت مریم با هم مشاجره کردند و در آخر به این رضایت دادند که در این باره قرعه بیندازند و چون قرعه انداختند زکریا برنده شد و او عهدهدار سرپرستی مریم گشت تا وقتی که مریم به حد بلوغ رسید، در آن اوان، زکریا حجابی بین مریم و کاهنان برقرار نمود و مریم در داخل آن حجاب مشغول عبادت بود ...مریم (علیها السلام) صدیقه و به عصمت خدا معصوم بود، طاهره بود، برگزیده شده و محدث و مرتبط با ملائکه بود. مریم یکی از آیات خدا برای همه عالمیان بود. ملکی از ملائکه به او گفت که خدا تو را برگزیده و تطهیر کرده ...(1)بعد از آنکه مریم (علیها السلام) به حد بلوغ رسید و در حجاب محراب قرار گرفت، خدای تعالی روح را (که یکی از فرشتگان بزرگ خدا است) نزد او فرستاد و روح به شکل بشری تمام عیار در برابر مریم مجسم شد و به او گفت که فرستادهای است از نزد معبودش، و پروردگار وی را فرستاده تا به اذن او پسری به وی بدهد، پسری بدون پدر، و او را بشارت داد به اینکه به زودی از پسرش معجزات عجیبی ظهور میکند و خداوند به زودی او را با روح القدس تایید نموده، و به او کتاب و حکمت و تورات و انجیل میآموزد و او را به عنوان رسولی به سوی بنی اسرائیل می فرستد(2) ...عیسی (علیه السلام) در اوان جوانی به رسالت به سوی بنی اسرائیل مبعوث گردید و مأمور شد تا ایشان را به سوی دین توحید بخواند و بگوید که من با معجزهای از ناحیه پروردگارتان به سوی شما آمدهام. آن معجزه این است که برای شما (و پیش رویتان) از گل چیزی به شکل مرغ میسازم و سپس در آن میدمم، به اذن خدا مرغ زندهای میشود. من کور مادرزاد و بیمار برصی غیر قابل علاج را شفا میدهم و مردگان را به اذن خدا زنده میکنم و از آنچه میخورید و از آنچه در خانههایتان ذخیره میکنید به شما خبر میدهم، در این برای شما آیتی است بر اینکه خدا رب من و رب شما است و باید او را بپرستید.(3)عیسی (علیه السلام) مردم را به شریعت جدید خود که همان تصدیق شریعت موسی (علیه السلام) است دعوت میکرد، چیزی که هست بعضی از احکام موسی (علیه السلام) را نسخ نمود(4) و بارها میفرمود: من با حکمت به سوی شما فرستاده شدهام، تا آنچه را مورد اختلاف شماست برایتان بیان کنم و نیز میفرمود: ای بنی اسرائیل من فرستاده خدا به سوی شمایم، در حالی که تورات را که کتاب آسمانی قبل از من بوده تصدیق دارم و در حالی که بشارت میدهم به رسولی که بعد از من میآید و نامش "احمد" است.عیسی (علیه السلام) هم چنان بنی اسرائیل را به توحید خدا و شریعت جدید دعوت می کرد تا وقتی که از ایمان آوردنشان مأیوس شد و وقتی طغیان و عناد مردم را دید و استکبار کاهنان و احبار یهود از پذیرفتن دعوتش را مشاهده کرد، از میان عده کمی که به وی ایمان آورده بودند چند نفر "حواری" انتخاب کرد تا او را در راه خدا یاری کنند.از سوی دیگر یهود بر مسیح (علیه السلام) شورید و تصمیم گرفت او را به قتل برساند، ولی پروردگار او را از دست یهود نجات داد و به سوی خود بالا برد اما مسأله مسیح (علیه السلام) برای یهود مشتبه شد، بعضی خیال کردند که او را کشتهاند، بعضی دیگر پنداشتند که او را به دار آویختهاند، ولی خداوند فرمود: نه آن بود و نه این، بلکه امر بر آنان مشتبه شد.و اینها همه بخشی از آن چیزی است که قرآن کریم در داستان مسیح (علیه السلام) و مادرش مریم (علیها السلام) فرموده است ...
« برگرفته از تفسیر المیزان، تألیف علامه طباطبایی (ره)، (با اندکی تصرف) »
کلمات کلیدی:
بشنوازنی چون حکایت می کند از جدای ها شکایت می کند
کلمات کلیدی:
ساغر می بر کفم نه تا ز بر ... برکشم این دلق ازرق فام را
گر چه بدنامیست نزد عاقلان ... ما نمیخواهیم ننگ و نام را
باده درده چند از این باد غرور ... خاک بر سر نفس نافرجام را
دود آه سینه نالان من ... سوخت این افسردگان خام را
محرم راز دل شیدای خود ... کس نمیبینم ز خاص و عام را
با دلارامی مرا خاطر خوش است ... کز دلم یک باره برد آرام را
ننگرد دیگر به سرو اندر چمن ... هر که دید آن سرو سیم اندام را
صبر کن حافظ به سختی روز و شب ... عاقبت روزی بیابی کام را
کلمات کلیدی:
یا امام زمان (عج) به داد عاشقان رس
کلمات کلیدی: