پيام دوستان
+
درود دوستان
در روز شهادت امام حسن عسگري عليه السلام و در آستانه بهار ولايت حضرت مهدي عج الله تعالي فرجه الشريف ضمن عرض تسليت و تهنيت بر خلاف اينکه سعي دارم اشعاري که مينويسم از سروده هاي حقير باشد اما بتازگي شعري از برنامه سرزمين شعر شبکه چهار از استاد محمد زارعي شنيده ام که ايشان تقديم به شهدا کرده اند . به همين مناسبت و در روز شهادت امام يازدهم اين شعر را تقديم شما ميکنم @};-
*ترخون بانو*
ديروز 10:40 عصر
گل در فراق حضرت باران شهيد شد ، پس باغ گل مزار هزاران شهيد شد . هي سرو پشت سرو که بستان قيام کرد ، هي لاله پشت لاله گلستان شهيد شد . در شام هجر زنده به شوق وصال بود ، در روز وصل از غم هجران شهيد شد . هر تن براي حفظ وطن تکه تکه شد ، لشکر نياز بود که گردان شهيد شد . اين معني دقيق و عميق شهادت است ، اسلام زنده ماند و مسلمان شهيد شد .
مردن به راه دوست سر آغاز زندگيست ، جسمي که بود در طلب جان شهيد شد . از چشمه آب خشک نشد آب در گرفت ، از سفره نان بريده نشد نان شهيد شد . آموزگار نام پدر را سؤال کرد ، طفل تو پشت ميز دبستان شهيد شد . انسان به اوج قله ي انسانيت رسيد ، آنسان بزرگ زيست که اينسان شهيد شد . جان باز از تاسف آنکه نشد شهيد ، يک بار زخم خورد و فراوان شهيد شد . از مرگ جان اگر چه بدر برد در عوض ، در انتظار نوبت درمان شهيد شد
+
درود بر دوستان
اميد به زندگي در جامعه ما زماني پر رنگ ميشه که در يکي از بانکها قرار هست قرعه کشي حساب قرض الحسنه برگزار بشه :) در مسخره ترين حالت ممکن وقتي عصباني ميشم که ابراز ميکنند با اين تعداد جوايز همه برنده ايد و از اون هم مسخره تر اينکه ادعا ميکنند که هر پنجاه امتياز دو امتياز :-o حالا بنظر شما اينا خودشونند يا اينکه مردم را فرض کردند :-/
*ترخون بانو*
103/6/28
+
درود بر همگان ، معماهاي من :)
( 8 ) ديروز براي نوجوانان معما مطرح ميکردم که يکي از آنها معماي جالبي را بيان کرد که تا کنون نشنيده بودم او گفت : آن چيست که هر چه آنرا ميچينيم در لحظه بلندتر ميشود ؟ من که نتوانستم پاسخ بگويم حالا شما بدون مراجعه به نت ميتوانيد ؟ دقايقي بعد از گروه ديگري سوال کردم که يکي از آنها پاسخ را گفت :)
+
پس از اين با کسي غير خودم همدم نخواهم شد غم خود ميخـــورم غمـــخوار نامــحرم نخواهم شد به ديوار اتاقـــــــم تکيه خـــــواهم کرد در خـــــلوت ولي هرگـــــــز گداي شانه اي محکم نخـــــــواهم شد
جوادتبريزي
103/6/26
+
يک بار است زندگاني. يک بار. همان يک بار که نسيم صبح را به سينه فرو مي دهيم، همان يک بار که عطش خود را با قدحي آب خنک فرو مي نشانيم، همان يک بار که سوار بر اسب در دشت تاخت مي کنيم، *يک بار.. يک بار و نه بيشتر...*
مهرباني #
103/6/26
بعد از آن ديگر تمام عمر را ما دنبال همان چيزها مي دويم، بعد از آن ديگر تمام مدت را به دنبال همان طعم اولينِ زندگاني هستيم. در پي لذت اول. سيب را به دندان مي کشيم تا طعم بار اول را در آن بيابيم،آب را سر مي کشيم تا لذت رفع عطش بار اول را پيدا کنيم. در آب غوطه مي زنيم تا به شوق بار اول برسيم و نسيم را مي بلعيم تا نشاني از آن اولين نسيم بيابيم. زندگاني يک بار است، در هر فصل...
+
درود بر شما
بعقيده بنده همانگونه که براي رانندگي گواهينامه ميگيرند در نانواييها هم بايد به آقايان شاطر گواهي پخت نان اعطا شود .
به اين ترتيب که بازرس به محل نانواييها رفته و ضمن مشاهده نحوه پخت نان مجوز آنرا براي ادامه کار صادر نمايد يا اينکه ضمن معرفي شاطر به مراکز آموزش پخت نان به ايشان در مدت زماني مشخص مهلت تعليم و ارائه نان سالم به مصرف کنندگان را بدهد .
my writings
103/6/25